تبادل لینک
هوشمند برای
تبادل لینک
ابتدا ما را با
عنوان مبین و آدرس mobin121.LXB.ir
لینک
نمایید سپس
مشخصات لینک
خود را در زیر
نوشته . در صورت
وجود لینک ما در
سایت شما
لینکتان به طور
خودکار در سایت
ما قرار میگیرد.
+ نویسنده مهدی سلیمانی آشتیانی در شنبه 11 آبان 1392
|
دین و انسان
اولین سوالی که با دیدن «دین و انسان» به ذهن انسان می رسد این است که انسان چه نیازی به دین دارد؟ اگر انسان در این دنیا دیندار نباشد چه اتفاقی میافتد؟ کاربرد عملی دین برای یک انسان چقدر است؟ کسانی که در دنیا دینِ درست و حسابی ندارند یا بیدین هستند آیا در زندگی خود کمبود دارند؟ آیا اصلا میشود بدون دین زندگی کرد یا خیر؟ و صدها سوال از این قبیل.
برای اینکه ببینیم دین در زندگی ما چه اثراتی دارد ابتدا باید دین را بشناسیم، انسان را بشناسیم تا تاثیرش را بهتر متوجه شویم.
دین به مجموعهای از بایدها، نبایدها و آموزهها گفته می شود که از طرف خداوند برای این بشر از طریق پیامبرانش فرستاده، تا انسان با رعایت این بایدها و نبایدها به سعادت و خوشبختی برسند. انسان هم موجودی ناشناخته است که با این همه پیشرفت علمی، هنوز نتوانسته این موجود عجیب و غریب را بشناسد. دلیل این مطلب این است هر روز یک ناشناختهای از ناشناختههای بدن مادی انسان کشف میشود و انگار این کشفیات تمام نشدنی است. خب، چه باید کرد، انسان که انسان را درست و حسابی نمیشناسد ودلیل آن این است که هر روز به مطلب جدیدی از پیچیدگیهای بدن دست پیدا میکنند و از طرفی انسان مکلف شده است. اینجا انسان در سر دو راهی است؛ چه کند؟ بعضی اعتقاد دارند دیندار بودن سخت است، نماز صبح خواندن سخت است، اصلا کسی بخواد راحتی آدم را از آدم بگیره سخت است. حالا راه حل چیست؟ هم انسان صلاح خودش را خوب نمی فهمد که بتواند راه صحیح را از راه غیر صحیح تشخیص بدهد هم راحت طلب است. با این انسان چه باید کرد؟
به نظر می رسد تنها راه عقلانی این باشد که انسان به کسی مراجعه کند که انسان شناس خوبی است، انسان را خوب می شناسد و می داند چه چیزی برای جسم و روح او خوب است و چه چیزی بد است. چه چیزی او را خوشبخت می کند و چه چیزی او را به هلاکت می رساند. همانطور که انسان، بیمار میشود به پزشک متخصص رجوع میکند زیرا او میفهمد که این بدن به چه چیزی احتیاج دارد، او میفهمد که چه دارویی برای بدن او لازم است تا سیستم بدن او به حالت عادی بر گردد؛ البته با توجه به این نکته که پزشک متخصص بهتر از عمومی درک میکند و بهتر تشخیص میدهد. اگر ماشین کسی خراب بشود، دوای آن میکانیک است و کسی که علم آن را نمیداند یا خیلی کم می داند، خوب جواب نمیدهد. پس دکتر متخصص، میکانیک متخصص، بنای متخصص، مشاور متخصص و ... .
به یاد آیات قرآن میافتم؛ داستان حضرت ابراهیم علیهالسلام را در ذهنم مرور میکنم. روش عجیبی دارد، برای اینکه ثابت کند خدایی که مشرکان میپرستند خدای واقعی نیست با آنها همراه میشود وعملا ثابت میکند که خدای واقعی، آن خدای یکتایی است که بینیاز است، رندی پس از نماز میگفت: «ای خدا تو غنی مطلقی و من فقیر مطلق، بداد من برس». و بلند می شد و میرفت بدون اینکه هیچ تعقیباتی بخواند؛ سوال شد چرا تعقیبات نمیخوانی مگر نمیدانی که اگر کسی بدون تعقیبات از نماز بلند بشود، انگار از خدا چیزی نمیخواد، تو چرا اینگونه عمل میکنی، گفت: همه دعای من در آن جمله است. حال حضرت ابراهیم علیه السلام همراه خورشیدپرستان میشوند و در ظاهر خورشید میپرستد، غروب می شود و اعلام میکند این چه خدایی است که غروب می کند من خدایی که از بین می رود را نمی پرستم. شب می شود با ماهپرست همراه میشود و ماه می پرستد. صبح شده و ماه خاموش می شود و باز اعلام می کند این چه خدایی است که از بین می رود، من این خدا را نمی خواهم و در پایان هر همراهی، اشتباه مردم ناآگاه را به آنها اعلام می نماید تا اگر کسی اهل تفکر و تعقل است به اندیشه فرو رود تا با تعقل خود به خدای واقعی دست پیدا کند.
اگر کسی به واقعیت دست پیدا کند و خدای حقیقی را بشناسد و بداند بهترین آفریده او انسان است در برابر او خاضع میشود، تواضع می کند، خود را ناچیز می یابد و دستورات او را که همان دین است در زندگیش سرمشق قرار می دهد.
خب! حال دین وارد زندگی او میشود، اثرات زیادی برای او مترتب می شود که به تعدادی از آن اشاره میشود:
اخلاق:
نگاهی به زندگی ائمه اطهار علیهمالسلام و بزرگان دینی و مسلمانان واقعی این مطلب را اثبات مینماید. خوش برخوردی در جامعه، خانواده و فرزندان مورد تاکید دین است. فراموش نمیکنم زمانی که خدمت حضرت آیت الله شاه آبادی فرزند بزرگ آیت الله شاه آبادی استاد امام ره رسیدم، با وجود سن بالای ایشان که شاید 80 سال داشته باشند اما برخورد ایشان آنقدر زیبا و اسلامی بود که من را واقعا تحت تاثیر قرار داد و حتی امیرمحمد فرزند 5 سالهام وقتی از ایشان یاد می کند می گوید «آقا مهربونه»، زیرا برخورد ایشان با این بچه آنقدر مهربان و خوش بود که اینگونه از ایشان یاد میکند. لذا اگر مسلمانی که ادعا دارد دیندار است ولی خوش برخورد نیست دینداریش کامل نیست و خداوند مهربان برای این افراد، تنبیهاتی گذاشته که فکر آن، انسان را به خود می آورد، یکی از آن عذابها فشار قبر است، جریان سعد یار باوفای حضرت رسول اکرم صل ا... علیه و آله و سلم را شنیدید که ایشان یک انسان مومنی بود، زمانی که از دنیا رفت حضرت خاتم الانبیاء صل ا... علیه و آله و سلم در تشیع جنازه ایشان شرکت کردند اما روی انگشتان خود حرکت می کردند، سوال شد: یا رسول الله: را اینگونه حرکت می کنید؟ حضرت فرمود: بخاطر اینکه آنقدر ملائکه در تشیع جنازه شرکت کردند که جای راه رفتن نیست. وقتی سعد را به خاک سپردند، مادر سعد گفت: بهشت بر تو گوارا باد، حضرت محمد صل ا... علیه و آله و سلم فرمود از کجا چنین میگویی؟ همین حالا قبر چنان او را فشار داد که تمام استخوانهایش در هم شکست. سوال کرد چرا؟ فرمود: بخاطر اینکه او در خانه بداخلاق بود. این داستان و داستانهای مشابه و بالاتر از آن روایات اهل بیت علیهم السلام در رابطه با اخلاق انسانها بسیار کارساز هستند. البته اخلاق خوش و برخورد مناسب مخصوص مسلمان نیست و هر آدم عاقلی بر اساس فطرت خود میفهمد که باید با مردم خوب رفتار کرد و بر همین اساس هم بسیار به خوش اخلاقی که اثرات فوق العاده ای در اطرافیان و دیگران دارد، توصیه می نماید.
راستگویی:
از اثرات دیگر دین در زندگی فرد، صداقت و راستگویی او با دیگران است. انسانهای دیندار، اهل دروغ نیستند. در مضمون روایتی از حضرت امیرالمومنین علیه السلام آمده است: اگر می خواهی انسانهای خوب را بشناسی نگاه به زیاد رکوع رفتن و زیاد سجده رفتن او نگاه نکن، شاید عادت کرده باشد. اگر می خواهی بشناسی نکاه به دو چیز کن: به امانتداری او؛ که آیا امانتدار هست یا نه و دوم به صدق لسان او؛ یعنی آیا انسان راستگویی هست یا خیر؟ این دو صفت ملاک شناخت انسانهای دیندار از غیر آن هستند. خداوند متعال در قران در رابطه با خصوصیت بندگان مومن خود چنین می فرماید: « الصَّبرِِينَ وَ الصَّدِقِينَ وَ الْقَنِتِينَ وَ الْمُنفِقِينَ وَ الْمُسْتَغْفِرِينَ بِالْأَسْحَار»
از اثرات وارد شدن دین در زندگی یک انسان، تربیت دینی فرزندان خود است. زمانی که اعمال و رفتار کسی بر اساس دین و رعایت مسائل اسلامی بود، یقینا رفتارهای او الگوی بسیار خوبی برای فرزندانش خواهد بود، رفتار پدر و مادر، حتی قبل از تولد، بر تربیت او اثر دارد چرا که دین برای کوچکترین رفتاها، ریزترین برخوردها و جزئی ترین کردارها، برنامه دارد و انسان دیندار با رعایت آنها، نه تنها بر روح و جسم خود اثرات مثبت می گذارد بر روح و جسم دیگران نیز اثر مثبت میگذارد. بیشترین این اثرها در فرزند خود است زیرا درست است فرزند حتی در نوزادی نمیتواند صحبت کند اما تمام رفتارها را ثبت مینماید و در سن کودکی رفتارها را آنقدر تکرار می نماید تا ملکه میشود تا در جوانی و بزرگسالی، خود الگوی دیگران باشد.
از اثرات بسیار مهم و اساسی ایمان به خدای یکتا و ناظر دیدن او در تمام احوال، این است که دل و روح انسان آرامش پیدا میکند، و این مسالهای نیست که براحتی بتوان از آن گذشت. همه ما در زندگی روزمره با افراد مختلف، برخورد داریم و این آرامش را در بعضی افراد کاملاً درک میکنیم. و بعضی افراد هم دائما با خودشان درگیرند. مساله جدای از مادیات و دنیا است، یعنی خیلی از افراد از نظر مادی در اوج رفاه هستند اما این آرامش را ندارند و افرادی در اوج فقرند اما آرامش درونی دارند. اتفاقا این مساله زیاد دیده میشود افرادی پولدار ولی دارای مشکلات بیماری هستند، طرف پولش از پارو بالا میره اما نمیتونه شیرینی نمیتونه بخوره، صد نفر در کارخانه او کار میکنند و صد نفر حقوق بگیر اویند ولی بچهدار نمیشه و الی ماشاءالله ایم موارد بسیار است. برای اینکه بهتر متوجه بشویم گاهی انسان کفش نو میخره، در وقت نماز در مسجد، تمام حواسش به کفشه نه خدا، ولی وقتی آدم کفش کهنه داره، اصلا و ابدا حواس او در نماز پرت نمیشه. البته این انسان خاکی، زمانی این مساله را درک میکند که در مسائل و مشکلات قرار بگیرد. این مساله برای حقیر، با تجربههای مختلف اثبات شده است. خاطرهای شیرین در سال 1385 گویای این مساله است؛ روز جمعه بود و من در جایی با چند نفر بودیم، ظهر فرا رسید، وقت ناهار شد ولی متاسفانه برخورد یکی از آنها بقدری زشت و زننده بود که من از شدت غصه و غم، اشتهایم کور شد، یادم هست خیلی ناراحت بودم و کشتیهایم همه غرق شده بودند. حدود ساعت یک عصر شد، سوار موتور شدم و به سوی حرکت کردم. به جمکران رسیدم، دو رکعت نماز حضرت را خواندم. آرامشی عجیب تمام وجودم را فرا گرفت، به حدی که انگار هیچ غم و غصهای ندارم و خدا میداند کاملا این آرامش را حس کردم، بعد نماز یک جوانی آمد و کنار من نشست، شروع به صحبت کرد، یک جوان گنهکار و اهل خلاف، جهت توبه به جمکران آمده بود، از بعضی مسائل دینی سوال کرد، از توبه کردن، از اینکه آیا توبه او پذیرفته میشود و ...، من هم تا آنجا که میدانستم او را راهنمایی کردم، بلند شد و رفت. از جمکران بیرون آمدم با قلبی مطمئن و آرام. خداوند میفرماید: «الا بذکر الله تطمئن القلوب»، واقعا یاد خدا و ذکر او این آرامش را دارد، حال این ذکر برای انسانی است که اهل خدا و پیغمبر باشد، اهل دیانت باشد والا آدمی که از خدا دور است، چقدر توفیق یاد خدا و ذکر الهی دارد؟ خداوند متعال در قرآن می فرماید: «هُوَ الَّذِى أَنزَلَ السَّكِينَةَ فىِ قُلُوبِ الْمُؤْمِنِينَ لِيزَْدَادُواْ إِيمَانًا مَّعَ إِيمَانهِِمْ وَ لِلَّهِ جُنُودُ السَّمَاوَاتِ وَ الْأَرْضِ وَ كاَنَ اللَّهُ عَلِيمًا حَكِيمًا»
حق الناس:
وقتی به افرادی برمیخوریم که کلاه بر سر دیگران گذاشتهاند، پول آنها را بالا کشیدهاند، اولین چیزی که بذهن انسان میآید این است: عجب آدمهای بیایمانی که خدا و پیغمبر و قیامت نمیفهمند. دوستی داشتم که خانه کوچک خود را فروخت و به مستاجری رفت، پول خانه را به یکی از این انبوهسازها داد، یکدفعه متوجه شدند طرف پولها را دزدیده و فرار کرده است، یا افرادی که میلیاردی از مردم پول گرفته اند تا با پولشان کار کنند و سودی به آنها بدهند، البته ناگفته نماند اولش خیلی اعتماد سازی میکنند ولی بعد چه میکنند؟! خداوکیلی آنهایی که دین دارند نه صرف دم از دین زدن، آنها حقالناس را بیشتر رعایت میکنن. خداوند میفرماید: «وَ لَا تَأْكلُُواْ أَمْوَالَكُم بَيْنَكُم بِالْبَاطِلِ وَ تُدْلُواْ بِهَا إِلىَ الحُْكَّامِ لِتَأْكُلُواْ فَرِيقًا مِّنْ أَمْوَالِ النَّاسِ بِالْاثْمِ وَ أَنتُمْ تَعْلَمُون»
گناه کمتر:
خیلی سخت نیست، نگاه به زندگی انسانهای دیندار(البته باز تاکید میشود منظور دینداران واقعی هستند و دین را به درستی اجرا می کنند نه کسانی که دم از دینداری میزنند، دین واقعی را می توان در زندگی اولیاء الله کاملا مشاهده کرد) گویای مطلب است، در زندگی افراد باایمان و دیندار گناه بسیار کم است و در صورت گناه، توبه میکنند، در مضمون روایتی وارد شده: خوش بحال آنهایی که زیر هر گناه آنها، یک استغفرالله ربی و اتوب الیه نوشته شده است و بالاتر از این زمانی است که گناهان مومنین به ثواب تبدیل شود: «إِلَّا مَن تَابَ وَ ءَامَنَ وَ عَمِلَ عَمَلًا صَالِحًا فَأُوْلَئكَ يُبَدِّلُ اللَّهُ سَيَِّاتِهِمْ حَسَنَاتٍ وَ كاَنَ اللَّهُ غَفُورًا رَّحِيمًا»