دین و انسان
» اصول کاربردی تجزیه و ترکیب
» شهادت حضرت رقیه سلام الله علیها
» امام سجاد علیه السلام
» مراسم بیل و کلنگ
» حضرت عباس علیه السلام
» علی اکبر علیه السلام
» سخنرانی آیت الله بهجت ره
» سخنرانی استاد مهدی دانشمند
» علی اصغر (نوحه)
» علی اصغر (زمینه)
» ام هانی
» سخنرانی استاد حمید میرباقری
» سخنرانی استاد علیرضا پناهیان
» سخنرانی دکتر رفیعی
» آیت الله جاودان
» روضه مکتوب شب هشتم محرم (حضرت علی اکبر)
» روضه مکتوب شب نهم محرم( حضرت ابالفضل العباس)
» روضه مکتوب شب هفتم محرم (حضرت علی اصغر)
» روضه مکتوب شب ششم محرم( حضرت قاسم بن الحسن)
» روضه مکتوب شب پنجم محرم (حضرت عبدالله بن حسن)
درباره ما

به وبلاگ من خوش آمدید
نویسندگان
پیوندهای روزانه
دیگر امکانات

خبرنامه وب سایت:





آمار وب سایت:  

بازدید امروز : 2
بازدید دیروز : 288
بازدید هفته : 290
بازدید ماه : 3388
بازدید کل : 27106
تعداد مطالب : 63
تعداد نظرات : 10
تعداد آنلاین : 1


فونت زيبا سازفونت زيبا سازفونت زيبا سازفونت زيبا سازفونت زيبا ساز

تماس با ما
☼ ساخت کد صوتی مهدوی برای وبلاگ ☼

پخش زنده حرم

بازی آنلاین


پیوندهای وبگاه
» موسسه میثاق لوح و قلم
» جی پی اس موتور
» جی پی اس مخفی خودرو

تبادل لینک هوشمند
برای تبادل لینک  ابتدا ما را با عنوان مبین و آدرس mobin121.LXB.ir لینک نمایید سپس مشخصات لینک خود را در زیر نوشته . در صورت وجود لینک ما در سایت شما لینکتان به طور خودکار در سایت ما قرار میگیرد.





آرشیو مطالب
موضوعات مطالب
» کتاب ها
» آنچه شما دوست دارید
» سبک زندگی جوانان
» ره توشه سبک زندگی جوانان
» سبک زندگی نوجوانان
» ره توشه سبک زندگی نوجوانان
» منشور بازار
» مقالات
» معیارهای انتخاب اصلح در کلام مقام معظم رهبری حفظه الله
» سلمان فارسی و نقش او در شکل گیری تشیع
» عیادتهای حضرت علی علیه السلام
» لقمه های حرام و محرومیت های معنوی و علمی
» فرهنگ سفر در آموزه های دینی
» تحقیقات
» فضائل امیرالمومنین علی علیه السلام
» تاثیر نماز شب در سلامتی جسم
» دلایل جلوگیری نماز از گناه
» شادی در اسلام
» غیبت از نگاه اسلام
» عناصر و مدل ارتباطی در قرآن کریم
» تطبیق قدمهای 12 گانه معتادان گمنام با نهج البلاغه
» دین و انسان
» تاملی درباره غلو
» ادبیات
» داستان کوتاه
» متن ادبی
» دل‌نوشته
» نکته
» سخنرانی مکتوب (سخنوران)
» محرم - اول
» محرم - دوم
» محرم - سوم
» محرم - چهارم
» محرم - پنجم
» محرم - ششم
» محرم - هفتم
» سیاسی (دشمنان )
» ولایت فقیه
» سخنرانی صوتی (سخنوران)
» آیت الله بهجت ره
» استاد دکتر رفیعی
» استاد علیرضا پناهیان
» استاد حمید میرباقری
» استاد مهدی دانشمند
» روضه های مکتوب
» شب اول محرم
» شب دوم محرم
» شب سوم محرم
» شب چهارم محرم
» شب پنجم محرم
» شب ششم محرم
» شب هفتم محرم
» شب هشتم محرم
» شب نهم محرم
» شب دهم محرم
» اشعار مذهبی (شاعران)
» امام رضا علیه السلام
» امام زمان علیه السلام
» عهد و پیمان
» حضرت علی اصغر علیه السلام
» جضرت علی اکبر علیه السلام
» حضرت ابالفضل العباس علیه السلام
» امام سجاد علیه السلام
» حضرت رقیه سلام الله علیها
» دیدار با علما
» آیت الله بهجت ره
» آیت الله جاودان
» مردان و زنان تاریخ
» مسلم بن عقیل
» ام هانی
برچسب‌ها
» محرم (20), » متن سخنرانی (11), » شب (9), » روضه (8), » مکتوب (8), » سخنرانی (5), » صوت (5), » انصاریان (3), » شعر (3), » محرم (3), » رفیعی (2), » علی (2), » امام زمان علیه السلام (2), » انتظار فرج (2), » اشعار (2),
دین و انسان
+ نویسنده مهدی سلیمانی آشتیانی در شنبه 11 آبان 1392 |

دین و انسان

اولین سوالی که با دیدن «دین و انسان» به ذهن انسان می رسد این است که انسان چه نیازی به دین دارد؟ اگر انسان در این دنیا دیندار نباشد چه اتفاقی می­افتد؟ کاربرد عملی دین برای یک انسان چقدر است؟ کسانی که در دنیا دینِ درست و حسابی ندارند یا بی­دین هستند آیا در زندگی خود کمبود دارند؟ آیا اصلا می­شود بدون دین زندگی کرد یا خیر؟ و صدها سوال از این قبیل.

برای اینکه ببینیم دین در زندگی ما چه اثراتی دارد ابتدا باید دین را بشناسیم، انسان را بشناسیم تا تاثیرش را بهتر متوجه شویم.

دین به مجموعه­ای از بایدها، نبایدها و آموزه­ها گفته می شود که از طرف خداوند برای این بشر از طریق پیامبرانش فرستاده، تا انسان با رعایت این بایدها و نبایدها به سعادت و خوشبختی برسند. انسان هم موجودی ناشناخته است که با این­ همه پیشرفت علمی، هنوز نتوانسته این موجود عجیب و غریب را بشناسد. دلیل این مطلب این است هر روز یک ناشناخته­ای از ناشناخته­های بدن مادی انسان کشف می­شود و انگار این کشفیات تمام نشدنی است. خب، چه باید کرد، انسان که انسان را درست و حسابی نمی­شناسد ودلیل آن این است که هر روز به مطلب جدیدی از پیچیدگیهای بدن دست پیدا می­کنند و از طرفی انسان مکلف شده است. اینجا انسان در سر دو راهی است؛ چه کند؟ بعضی اعتقاد دارند دیندار بودن سخت است، نماز صبح خواندن سخت است، اصلا کسی بخواد راحتی آدم را از آدم بگیره سخت است. حالا راه حل چیست؟ هم انسان صلاح خودش را خوب نمی فهمد که بتواند راه صحیح را از راه غیر صحیح تشخیص بدهد هم راحت طلب است. با این انسان چه باید کرد؟

به نظر می رسد تنها راه عقلانی این باشد که انسان به کسی مراجعه کند که انسان شناس خوبی است، انسان را خوب می شناسد و می داند چه چیزی برای جسم و روح او خوب است و چه چیزی بد است. چه چیزی او را خوشبخت می کند و چه چیزی او را به هلاکت می رساند. همانطور که انسان، بیمار      می­شود به پزشک متخصص رجوع می­کند زیرا او می­فهمد که این بدن به چه چیزی احتیاج دارد، او می­فهمد که چه دارویی برای بدن او لازم است تا سیستم بدن او به حالت عادی بر گردد؛ البته با توجه به این نکته که پزشک متخصص بهتر از عمومی درک می­کند و بهتر تشخیص می­دهد. اگر  ماشین کسی خراب بشود، دوای آن میکانیک است و کسی که علم آن را نمی­داند یا خیلی کم می داند، خوب جواب نمی­دهد. پس دکتر متخصص، میکانیک متخصص، بنای متخصص، مشاور متخصص و ... .

به یاد آیات قرآن می­افتم؛ داستان حضرت ابراهیم علیه­السلام را در ذهنم مرور می­کنم. روش عجیبی دارد، برای اینکه ثابت کند خدایی که مشرکان می­پرستند خدای واقعی نیست با آنها همراه می­شود وعملا ثابت می­کند که خدای واقعی، آن خدای یکتایی است که بی­نیاز است، رندی پس از نماز می­گفت: «ای خدا تو غنی مطلقی و من فقیر مطلق، بداد من برس». و بلند می شد و می­رفت بدون اینکه هیچ تعقیباتی بخواند؛ سوال شد چرا تعقیبات نمی­خوانی مگر نمی­دانی که اگر کسی بدون تعقیبات از نماز بلند بشود، انگار از خدا چیزی نمی­خواد، تو چرا اینگونه عمل می­کنی، گفت: همه دعای من در آن جمله است. حال حضرت ابراهیم علیه السلام همراه خورشیدپرستان می­شوند و در ظاهر خورشید می­پرستد، غروب می شود و اعلام می­کند این چه خدایی است که غروب می کند من خدایی که از بین می رود را نمی پرستم. شب می شود با ماه­پرست همراه می­شود و ماه می پرستد. صبح شده و ماه خاموش می شود و باز اعلام می کند این چه خدایی است که از بین می رود، من این خدا را نمی خواهم و در پایان هر همراهی، اشتباه مردم ناآگاه را به آنها اعلام می نماید تا اگر کسی اهل تفکر و تعقل است به اندیشه فرو رود تا با تعقل خود به خدای واقعی دست پیدا کند.

اگر کسی به واقعیت دست پیدا کند و خدای حقیقی را بشناسد و بداند بهترین آفریده او انسان است در برابر او خاضع می­شود، تواضع می کند، خود را ناچیز می یابد و دستورات او را که همان دین است در زندگیش سرمشق قرار می دهد.

خب! حال دین وارد زندگی او می­شود، اثرات زیادی برای او مترتب می شود که به تعدادی از آن اشاره می­شود:

 

  1. اخلاق:

نگاهی به زندگی ائمه اطهار علیهم­السلام و بزرگان دینی و مسلمانان واقعی این مطلب را اثبات می­نماید. خوش برخوردی در جامعه، خانواده و فرزندان مورد تاکید دین است. فراموش نمی­کنم زمانی که خدمت حضرت آیت الله شاه آبادی فرزند بزرگ آیت الله شاه آبادی استاد امام ره رسیدم، با وجود سن بالای ایشان که شاید 80 سال داشته باشند اما برخورد ایشان آنقدر زیبا و اسلامی بود که من را واقعا تحت تاثیر قرار داد و حتی امیرمحمد فرزند 5 ساله­ام وقتی از ایشان یاد می کند می گوید «آقا مهربونه»، زیرا برخورد ایشان با این بچه آنقدر مهربان و خوش بود که اینگونه از ایشان یاد می­کند. لذا اگر مسلمانی که ادعا دارد دیندار است ولی خوش برخورد نیست دینداریش کامل نیست و خداوند مهربان برای این افراد، تنبیهاتی گذاشته که فکر آن، انسان را به خود می آورد، یکی از آن عذابها فشار قبر است، جریان سعد یار باوفای حضرت رسول اکرم  صل ا... علیه و آله و سلم را شنیدید که ایشان یک انسان مومنی بود، زمانی که از دنیا رفت حضرت خاتم الانبیاء  صل ا... علیه و آله و سلم در تشیع جنازه ایشان شرکت کردند اما روی انگشتان خود حرکت می کردند، سوال شد: یا رسول الله: را اینگونه حرکت می کنید؟ حضرت فرمود: بخاطر اینکه آنقدر ملائکه در تشیع جنازه شرکت کردند که جای راه رفتن نیست. وقتی سعد را به خاک سپردند، مادر سعد گفت: بهشت بر تو گوارا باد، حضرت محمد  صل ا... علیه و آله و سلم فرمود از کجا چنین می­گویی؟ همین حالا قبر چنان او را فشار داد که تمام استخوانهایش در هم شکست. سوال کرد چرا؟ فرمود: بخاطر اینکه او در خانه بداخلاق بود. این داستان و داستانهای مشابه و بالاتر از آن روایات اهل بیت  علیهم السلام در رابطه با اخلاق انسانها بسیار کارساز هستند. البته اخلاق خوش و برخورد مناسب مخصوص مسلمان نیست و هر آدم عاقلی بر اساس فطرت خود می­فهمد که باید با مردم خوب رفتار کرد و بر همین اساس هم بسیار به خوش اخلاقی که اثرات فوق العاده ای در اطرافیان و دیگران دارد، توصیه می نماید.

 

  1. راستگویی:

از اثرات دیگر دین در زندگی فرد، صداقت و راستگویی او با دیگران است. انسانهای دیندار، اهل دروغ نیستند. در مضمون روایتی از حضرت امیرالمومنین علیه السلام آمده است: اگر می خواهی انسانهای خوب را بشناسی نگاه به زیاد رکوع رفتن و زیاد سجده رفتن او نگاه نکن، شاید عادت کرده باشد. اگر می خواهی بشناسی نکاه به دو چیز کن: به امانتداری او؛ که آیا امانتدار هست یا نه و دوم به صدق لسان او؛ یعنی آیا انسان راستگویی هست یا خیر؟ این دو صفت ملاک شناخت انسانهای دیندار از غیر آن هستند. خداوند متعال در قران در رابطه با خصوصیت بندگان مومن خود چنین می فرماید:  « الصَّبرِِينَ وَ الصَّدِقِينَ وَ الْقَنِتِينَ وَ الْمُنفِقِينَ وَ الْمُسْتَغْفِرِينَ بِالْأَسْحَار»

 

  1. امانتداری:

همانگونه که روایتی از امیر بیان حضرت علی علیه السلام بیان شد امانتداری افراد، ملاک خوبی برای خوب بودن و دینداری آنهاست. اگر کسی ادعای دینداری کند اما امانتدار نباشد این فرد دروغ می گوید. و بهمین خاطر روایات بسیاری در مورد امانتداری رسیده است، البته اگر کسی امانتدار نباشد اثرات نامطلوبی بر زندگی مادی و اخروی او خواهد داشت. داستانی در این زمینه آمده است که تن هر آدم باانصاف را به لرزه در می آورد: شاهزاده هندی برای زیارت حضرت امیر  علیه السلام به نجف آمد، در نجف به مغازه ای رسید که صاحب آن آدم ظاهرالصلاحی بود که بعد از نماز ظهر و عصر مردم را موعظه می­کرد، این شاهزاده مقداری جواهر داشت و بخاطر اینکه بتواند راحت به زیارت برود آنها را به امانت به این آقای مغازه­دار سپرد و زیارت رفت. پس از این­که از زیارت برگشت، به نزد این مرد آمد و گفت که: آمده­ام جواهر خود را پس بگیرم. مرد گفت: کدام جواهر!شاهزاده که از حرف این مرد جا خوره بود گفت: همان جواهری که نزد تو امانت گذاشته بودم. مرد انکار کرد. شاهزاده فهمید این مرد در امانت او خیانت کرده است، و سخن گفتن او فایده ای ندارد از طرفی این مرد در بین مردم آدم خوبی است و من غریب، مردم حرف من را نمی­پذیرند. به حرم امام علی  علیه السلام برگشت و در حرم امیرالمومنین  علیه السلام با گریه از این مرد شکایت کرد بحدی که خوابش برد، در عالم رویا به او گفتند: فردا صبح اول وقت به دروازه نجف برو و اولین کسی را که دیدی مشکلت را بگو او حل خواهد کرد. شاهزاده اول صبح به دروازه نجف آمد و منتظر شد، یکدفعه پیرمردی را دید که مقداری هیزم به پشتش گذاشته و از دروازه وارد شد، شاهزاده نگاهی به او کرد و پیش خود گفت: این پیرمرد چه کاری از دستش بر می آد، نه! او نمی تواند مشکل من را حل کند. به او چیزی نگفت و به حرم حضرت امیر علیه السلام برگشت و باز توسل و گریه کرد تا اینکه صحنه دیروز تکرار شد. مرد فردا صبح به دروازه رفت و تکرار صحنه دیروز اتفاق افتاد، باز دلش نیامد که به آن پیرمرد چیزی بگوید. باز به حرم مولا علیه السلام برگشت و برای بار سوم توسل کرد، در عالم رویا همان حرف تکرار شد، شاهزاده اول صبح به دروازه آمد و باز همان پیرمرد را دید، جلو رفت و بعد از سلام، جریان کارش را توضیح داد، مرد فکری کرد و گفت: ظهر بیا مغازه ان شاءالله مشکل نو حل خواهد شد. ظهر شد پیرمرد و مرد هر دو به مغازه آمدند. نماز جماعت که خوانده شد، مرد صاحب مغازه بلند شد تا مردم را موعظه کند، پیرمرد گفت اجازه می دی که امروز من موعظه کنم. مرد در جلوی مردم گفت بفرمایید. پیرمرد در جایگاه قرار گرفت و گفت: امروز می خواهم داستانی که برایم اتفاق افتاده را برای شما بیان کنم که هم عبرتی برای شما باشد و هم تذکری برای خودم. مدتی پیش به پول نیاز پیدا کردم، سراغ یک یهودی رفتم و از او 10 دینار قرض کردم و قرار گذاشتیم که هر روز 1 دینار به او پس بدهم، تا چند روز پول قرض را به در مغازه­اش می بردم، اما روز دیگر که برای پس دادن 1 دینار به در مغازه او رفتم دیدم در مغازه بسته است، من هم که به او بدهکار بودم یک دینار را از در مغازه به داخل انداختم و رفتم. شب شد در عالم رویا دیدم روز قیامت برپا شده و پس از حساب و کتاب اعمال من، بهشتی شدم ، همینطور که بطرف بهشت حرکت کردم یکدفعه اون مرد یهودی از جهنم بالا آمد و جلوی من را گرفت و گفت تو به من بدهکاری، پول من را بده رهات کنم، من که آنجا چیزی نداشتم گفتم من طبق وعده به در مغازه ات آمدم ولی تو نبودی، مرد یهودی گفت: من این حرفا حالیم نیست، من طلبم را می خواهم. بعد ادامه داد: اجازه بده تو را در بغل بگیرم تا خنک شوم در این صورت از تو راضی می شوم و می گذارم بروی. من که دیدم عذاب سختی است قبول نکردم. مرد گفت پس اجازه بده نوک انگشتم را به تو بزنم یک کم خنک بشم، از تو راضی می شوم، من با خودم گفتم این که چیزی نیست و اجازه دادم. آن مرد نوک انگشت خود را به سینه ام چسباند، به حدی دردناک بود و آتش انگشت آن مرد بر بدنم سخت و گران بود که از شدت درد از خواب پریدم و دیدم جای زخم آن آتش بر سینه من باقی مانده است. به هر طبیبی مراجعه کردم هیچکس نتوانست درمان کند. بعد پیراهن خود را کنار زد و مردم جای آن زخم را دیدند، دیدن آن زخم آنچنان مردم را تحت تاثیر قرار داد که صدای گریه، همه فضا را گرفت. آن مرد وقتی دید یک دینار بی­ارزش چه بلایی بر سر انسان می­آورد جواهرات آن شاهزاده را پس داد.

لذا امانتداری و خیانت نکردن در امانت از اثرات دینداری یک مسلمان است. خداوند در قرآن می فرماید:« وَ إِن كُنتُمْ عَلىَ‏ سَفَرٍ وَ لَمْ تَجِدُواْ كاَتِبًا فَرِهَانٌ مَّقْبُوضَةٌ  فَإِنْ أَمِنَ بَعْضُكُم بَعْضًا فَلْيُؤَدِّ الَّذِى اؤْتُمِنَ أَمَانَتَهُ وَ لْيَتَّقِ اللَّهَ رَبَّهُ  وَ لَا تَكْتُمُواْ الشَّهَدَةَ  وَ مَن يَكْتُمْهَا فَإِنَّهُ ءَاثِمٌ قَلْبُهُ  وَ اللَّهُ بِمَا تَعْمَلُونَ عَلِيم‏» 

  1.  تربیت فرزند:

از اثرات وارد شدن دین در زندگی یک انسان، تربیت دینی فرزندان خود است. زمانی که اعمال و رفتار کسی بر اساس دین و رعایت مسائل اسلامی بود، یقینا رفتارهای او الگوی بسیار خوبی برای فرزندانش خواهد بود، رفتار پدر و مادر، حتی قبل از تولد، بر تربیت او اثر دارد چرا که دین برای کوچکترین رفتاها، ریزترین برخوردها و جزئی ترین کردارها، برنامه دارد و انسان دیندار با رعایت آنها، نه تنها بر روح و جسم خود اثرات مثبت می گذارد بر روح و جسم دیگران نیز اثر مثبت می­گذارد. بیشترین این اثرها در فرزند خود است زیرا درست است فرزند حتی در نوزادی نمی­تواند صحبت کند اما تمام رفتارها را ثبت می­نماید و در سن کودکی رفتارها را آنقدر تکرار می نماید تا ملکه می­شود تا در جوانی و بزرگسالی، خود الگوی دیگران باشد.

خداوند هم بر مساله اهمیت تربیت در قرآن می­فرماید: « وَ إِلىَ‏ ثَمُودَ أَخَاهُمْ صَلِحًا  قَالَ يَاقَوْمِ اعْبُدُواْ اللَّهَ مَا لَكمُ مِّنْ إِلَاهٍ غَيرُْهُ  هُوَ أَنشَأَكُم مِّنَ الْأَرْضِ وَ اسْتَعْمَرَكمُ‏ْ فِيهَا فَاسْتَغْفِرُوهُ ثُمَّ تُوبُواْ إِلَيْهِ  إِنَّ رَبىّ‏ِ قَرِيبٌ مجُِّيب‏»

 

  1. تولید انرژی مثبت و اثر بر خود و دیگران:

شاید این سرفصل، جدید باشد. بله؛ کسی که انسان دیندار واقعی است به خاطر ارتباطی که با خداوند تبارک و تعالی برقرار می کند هم زمینه سلامتی جسمی و روحی خود و دیگران و حتی طبیعت را فراهم می کند. در تحقیقی که درباره نقش نماز شب در سلامتی جسم داشتم و در کتب روایی می­گشتم به روایات عجیبی در باره اثر نماز بر سلامتی جسم برخورد کردم، کسی که ارتباط معنوی دارد اثر روحی روانی آن فوق العاده بیشتر از اثر جسمانی آن است. کسی که اهل قرآن و دعاست، خانه او مل رفت و آمد ملائکه است، خانه او مانند ستاره ای برای اهل آسمان می­درخشد. این افراد با ذکر و دعای خود حتی تاثیرات مثبت بر خود طبیعت دارند. یک ژاپنی به نام ایماتا به همراه تیم تحقیقاتی خود، یازده سال بر روی آب تحقیقاتی داشته است. آنها 11000 نمونه گیری داشته اند و در طول این یازده سال به نتایج عجیبی رسیده اند که خلاصه ای از اثر صوت و گفتار و نوشته بر آب، به این صورت است: آنها اسم اسلام را بر شیشه ای که در آن آب بود نوشتند و بعد مولکول آن آب را منجمد کرده، عکس گرفتند و دیدند شکل مولکول زیبا شد. آبی که از کوهسار حرکت می کند ولی هنوز به شهر نرسیده و مردم آب را ندیدند، نمونه برداری شد و شکل آن متوسط بود. همان آب که از رودخانه­ای در ژاپن گذشته ـ مردم آن شهر، انسانهایی با فکر منفی بودند ـ و نمونه برداری شد شکل آن بسیار زشت شده بود. آبی را در معرض آیه قرآن گذاشتند شکل مولکول بسیاز زیبا شد. آب را در معرض موسیقی قرار دادند، انگار مولکول آن می خواست منفجر شود. روی شیشه نام علی نوشتند باز شکل آن بسیار زیبا شد. سوالی که برای من مطرح است اینکه آیا ذکر در مولکولهای بدن اثر ندارد؟ نماز شب اثر ندارد؟ یاد خدا اثر ندارد؟ نیت خیر اثر ندارد؟ با اینکه هفتاد درصد بدن آب است آیا قرآن بر خود بدن اثر ندارد؟ یقیناً اثر دارد. یقینا صوت اذان و قران که از بلندگوی مسجد پخش می شود اثرات مثبت بر روی جسم و روح و حتی طبیعت خواهد داشت. فتامل.

 

  1. مبارزه با مفاسد:

امر بمعروف و نهی از منکر از فروع دین و از مسائلی است کهانجام آن توسط دینداران، باعث پاک شدن جامعه، خانواده، دوستان و ... می­شود و اگر این مهم ترک شود بدبختی و بیچارگی آن جامعه را فرا می­گیرد. اگر کسی گناهی آشکارا انجام می دهد، غیر دیندارها که برایشان مهم نیست، دینداران با انجام این فریضه باعث جلوگیری از فساد می شوند و این همان لبیک به کلام الهی است که فرمود: « وَ يَاقَوْمِ أَوْفُواْ الْمِكْيَالَ وَ الْمِيزَانَ بِالْقِسْطِ  وَ لَا تَبْخَسُواْ النَّاسَ أَشْيَاءَهُمْ وَ لَا تَعْثَوْاْ فىِ الْأَرْضِ مُفْسِدِين‏» 

  1. آرامش:

از اثرات بسیار مهم و اساسی ایمان به خدای یکتا و ناظر دیدن او در تمام احوال، این است که دل و روح انسان آرامش پیدا می­کند، و این مساله­ای نیست که براحتی بتوان از آن گذشت. همه ما در زندگی روزمره با افراد مختلف، برخورد داریم و این آرامش را در بعضی افراد کاملاً درک می­کنیم. و بعضی افراد هم دائما با خودشان درگیرند. مساله جدای از مادیات و دنیا است، یعنی خیلی از افراد از نظر مادی در اوج رفاه هستند اما این آرامش را ندارند و افرادی در اوج فقرند اما آرامش درونی دارند. اتفاقا این مساله زیاد دیده می­شود افرادی پولدار ولی دارای مشکلات بیماری هستند، طرف پولش از پارو بالا می­ره اما نمی­تونه شیرینی نمی­تونه بخوره، صد نفر در کارخانه او کار می­کنند و صد نفر حقوق بگیر اویند ولی بچه­دار نمی­شه و الی ماشاءالله ایم موارد بسیار است. برای اینکه بهتر متوجه بشویم گاهی انسان کفش نو می­خره، در وقت نماز در مسجد، تمام حواسش به کفشه نه خدا، ولی وقتی آدم کفش کهنه داره، اصلا و ابدا حواس او در نماز پرت نمی­شه. البته این انسان خاکی، زمانی این مساله را درک می­کند که در مسائل و مشکلات قرار بگیرد. این مساله برای حقیر، با تجربه­های مختلف اثبات شده است. خاطره­ای شیرین در سال 1385 گویای این مساله است؛ روز جمعه بود و من در جایی با چند نفر بودیم، ظهر فرا رسید، وقت ناهار شد ولی متاسفانه برخورد یکی از آنها بقدری زشت و زننده بود که من از شدت غصه و غم، اشتهایم کور شد، یادم هست خیلی ناراحت بودم و کشتیهایم همه غرق شده بودند. حدود ساعت یک عصر شد، سوار موتور شدم و به سوی حرکت کردم. به جمکران رسیدم، دو رکعت نماز حضرت را خواندم. آرامشی عجیب تمام وجودم را فرا گرفت، به حدی که انگار هیچ غم و غصه­ای ندارم و خدا می­داند کاملا این آرامش را حس کردم، بعد نماز یک جوانی آمد و کنار من نشست، شروع به صحبت کرد، یک جوان گنهکار و اهل خلاف، جهت توبه به جمکران آمده بود، از بعضی مسائل دینی سوال کرد، از توبه کردن، از اینکه آیا توبه او پذیرفته می­شود و ...، من هم تا آنجا که می­دانستم او را راهنمایی کردم، بلند شد و رفت. از جمکران بیرون آمدم با قلبی مطمئن و آرام. خداوند می­فرماید: «الا بذکر الله تطمئن القلوب»، واقعا یاد خدا و ذکر او این آرامش را دارد، حال این ذکر برای انسانی است که اهل خدا و پیغمبر باشد، اهل دیانت باشد والا آدمی که از خدا دور است، چقدر توفیق یاد خدا و ذکر الهی دارد؟ خداوند متعال در قرآن می فرماید: «هُوَ الَّذِى أَنزَلَ السَّكِينَةَ فىِ قُلُوبِ الْمُؤْمِنِينَ لِيزَْدَادُواْ إِيمَانًا مَّعَ إِيمَانهِِمْ  وَ لِلَّهِ جُنُودُ السَّمَاوَاتِ وَ الْأَرْضِ  وَ كاَنَ اللَّهُ عَلِيمًا حَكِيمًا» 

  1. حق الناس:

وقتی به افرادی برمی­خوریم که کلاه بر سر دیگران گذاشته­اند، پول آنها را بالا کشیده­اند، اولین چیزی که بذهن انسان می­آید این است: عجب آدمهای بی­ایمانی که خدا و پیغمبر و قیامت نمی­فهمند. دوستی داشتم که خانه کوچک خود را فروخت و به مستاجری رفت، پول خانه را به یکی از این انبوه­سازها داد، یکدفعه متوجه شدند طرف پولها را دزدیده و فرار کرده است، یا افرادی که میلیاردی از مردم پول گرفته اند تا با پولشان کار کنند و سودی به آنها بدهند، البته ناگفته نماند اولش خیلی اعتماد سازی می­کنند ولی بعد چه می­کنند؟! خداوکیلی آنهایی که دین دارند نه صرف دم از دین زدن، آنها حق­الناس را بیشتر رعایت می­کنن. خداوند می­فرماید: «وَ لَا تَأْكلُُواْ أَمْوَالَكُم بَيْنَكُم بِالْبَاطِلِ وَ تُدْلُواْ بِهَا إِلىَ الحُْكَّامِ لِتَأْكُلُواْ فَرِيقًا مِّنْ أَمْوَالِ النَّاسِ بِالْاثْمِ وَ أَنتُمْ تَعْلَمُون‏» 

  1.  گناه کمتر:

خیلی سخت نیست، نگاه به زندگی انسانهای دیندار(البته باز تاکید می­شود منظور دین­داران واقعی هستند و دین را به درستی اجرا می کنند نه کسانی که دم از دینداری می­زنند، دین واقعی را می توان در زندگی اولیاء الله کاملا مشاهده کرد) گویای مطلب است، در زندگی افراد باایمان و دیندار گناه بسیار کم است و در صورت گناه، توبه می­کنند،  در مضمون روایتی وارد شده: خوش بحال آنهایی که زیر هر گناه آنها، یک استغفرالله ربی و اتوب الیه نوشته شده است و بالاتر از این زمانی است که گناهان مومنین به ثواب تبدیل شود: «إِلَّا مَن تَابَ وَ ءَامَنَ وَ عَمِلَ عَمَلًا صَالِحًا فَأُوْلَئكَ يُبَدِّلُ اللَّهُ سَيَِّاتِهِمْ حَسَنَاتٍ  وَ كاَنَ اللَّهُ غَفُورًا رَّحِيمًا»

 

10. زندگی بهتر:

کسانی که در زندگی خود دین را وارد می کنند بیشتر با خدا ارتباط دارند لذا در زندگی بحال خود واگذار نمی­شوند، زیرا بیشتر توفیق دعا کردن را دارند. اگر جوانی پاک باشد، متدین باشد، خود را در جوانی به گناه آلوده ننماید، طبق مضمون روایتی، خداوند همسر خوب نصیب او می­کند. نیاز به تحقیق ندارد، خانواده­های با ایمان واقعا زندگی بهتری نسبت به دیگران دارند؛ علت این امر آن است که این مومنین، زندگی دنیا را وسیله آخرت می­دانند که فرمودند: الدنیا مدرسه الاخره، الدنیا مزرعه الاخره و خداوند می فرماید: « يَاقَوْمِ إِنَّمَا هَاذِهِ الْحَيَوةُ الدُّنْيَا مَتَعٌ وَ إِنَّ الاَْخِرَةَ هِىَ دَارُ الْقَرَار» 

تمامی حقوق مادی و معنوی این وبگاه محفوظ و متعلق به مدیر آن می باشد و کپی برداری از مطالب تنها با ذکر منبع مجاز است...